شباتاخودصبح گریه میکنم هرلحظم شده کابوس دستموبگیرمامان دیگه به کی بگم مادر آتیش گرفته همه ی وجودمو چرااااااا...چراااااا چشماشوازم گرفتی آخه چجوری دلت اومدخداااااا خیلی زودبود ازکجابیارمش من مامانمو میخوام
باچشمای باز رفت آخه هنوز آرزوهای زیادی داشت همشوباخودش زیرخاک برد
چقدصدات کردم چرا جوابموندادی خدااااا این چه حکمتیه این رسمش نبود
انقد فریاد توگلوم مونده انقد بغضامو قورت دادم....گلوم دردمیکنه درد دوریت سخته ازاون بدتر میدونی چیه اینکه مظلوم بودی مظلوم رفتی تنها بودی تنها رفتی ساکت بودی بدون سروصدا رفتی آخ مامانی چرابی خدافظی رفتی
عشق ممنوعه ...برچسب : نویسنده : 5dosetdaramha بازدید : 128